داستان ما

در ابتدا دو نفر بودیم، دو دوست و هر دو در تیم تبلیغات شرکتی فعال و نام‌آشنا در حوزهٔ پزشکی کار می‌کردیم. مشغول کارمان بودیم و روزی احساس کردیم که به یک مشاور کارکشته نیاز داریم تا با او هم‌سفره شویم و هرچه از تبلیغات پزشکی می‌دانیم با او به اشتراک بگذاریم.
هیچ‌کدام از شرکت‌های فعال در حوزهٔ تبلیغات این نیاز عمیق ما را درک نمی‌کردند. بسیار تلاش کردیم اما نشد که به آن‌ها بگوییم چه دغدغه‌هایی داریم.
آن‌ها نمی‌دانستند که ادبیات تخصصی حوزهٔ ما چیست. درک نمی‌کردند که حرفهٔ پزشکی به چه نوع بازاریابی‌ای نیاز دارد و اصلا آیا احتیاجی به بازاریابی و تبلیغات پزشکی هست؟ خودمان دوبه‌شک بودیم. هدف ما افزایش آگاهی درمان و خدمات بهداشتی در جامعه بود و حقیقتش هنوز برای این دل‌مشغولی بزرگ‌مان نامی نیافته بودیم.
مسیر پرپیچ‌وخم بود و ناآرامی‌ها بسیار؛ می‌گشتیم و نبود. داشتیم فکر می‌کردیم که دیگر نگردیم چون نیست.
اما تسلیم شدن در سرنوشت ما نبود. ما نیامده بودیم که به این زودی‌ها برویم.

بالاخره تصمیم گرفتیم که خودمان روال بازی را به دست بگیریم و جای خالی این زبان مشترک و علم تخصصی بازاریابی پزشکی را بیاموزیم و پر کنیم.
وجود از عدم همچنین گشت پیدا از اول که نوری کنون از ظلامی
ایدهٔ ما نوری بود که مسیر پیش‌رویمان را روشن کرد. می‌دانستیم که آینده پیش‌روی ماست. راز ما در اعتمادی بود که به هم داشتیم و قدم به قدم آمدیم تا همین لحظه
این آغاز ماموریت ما بود. آغاز بودن مدیـــکال استراتـــژیست.
قد کشیدیم و امروز گروه حدودا ۲۰ نفرهٔ ما را ترکیبی از متخصصان دنیای دیجیتال مارکتینگ، پزشکان و دانشجویان پزشکی و حتی تلفیقی از تمام این‌ها تشکیل داده‌اند که مشغول خلق کردن لحظاتی هستند که منجر به لبخند رضایت درمان‌جویانی می‌شود که به دلیل دیده شدن درست و اصولی پزشکان و استفاده از خدمات بهینه‌ٔ آن‌ها درمان شدند.
این امر یک تلنگر بزرگ بود
باعث شد ما درون خودمان را بهتر بشناسیم. انگار در یک وقفهٔ زمانی، همهٔ ما به یک جمله فکر کردیم. جمله‌ای که ما را تعریف می‌کند.
«ما عاشق خلق کردن هستیم،
چون همهٔ آن‌چیزی که امروز به آن احتیاج داریم خلاقیت است؛
پس خلاقیت همه چیز است…»